زیر سینه‌ی سپید، زیر گیسوی مشکی

بایگانی

اولین باران پاییز

پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۴۱ ق.ظ

پنجره باز است، باد می آید، باران هم. نصف آسمان ابریست، نصفش آبی. خواهرم به مادرم می گوید «اولین باران پاییز است.» مادرم می گوید «این که باران نیست، نم است.»

دختری که می دانم دبستانیست در کوچه با صدایی که ذوق تویش موج می زند به دوستش می گوید

«بارون داره می باره حدیث.»

باد تندی یک مشت قطرۀ باران در اتاقم ریخت، و پنجره را محکم پشت سر کوبید. رفتم پنجره را بستم. شیشه اش، یک دنیا فاصله بین من و باران انداخت. دوباره بازش کردم... ادامه مطلب

۹۶/۰۵/۱۲
مو مشکی